مردم ایران فرزند بیشتر میخواهند
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۹۷۱۶۲
گروه زندگی؛ محمد سلیمی (پژوهشگر حوزه جمعیت): جمهوری اسلامی ایران، سریعترین کاهش در میزان باروری را در میان کشورهای جهان تجربه کرده است. از اواسط دهه ۶۰ تا انتهای دهه ۷۰، میزان باروی کل در کشور از ۶/۴ فرزند به ازای هر زن به حدود ۱/۹ فرزند در انتهای دهه ۷۰ رسید. با اینکه جوامع غربی زودتر از سایر ملتهای دیگر با کاهش باروری مواجه شدند، اما میتوان گفت تقریباً در هیچ کدام از این کشورها شتاب کاهش میزان باروری به این سرعت نبوده و طی چند دهه از سطوح بالای فرزندآوری آرام و به تدریج به سطوح پایین وارد شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در میان چند عاملی که چنین رشد بیسابقهای را در ایران رقم زد، اقدامات صندوق بینالمللی جمعیت به عنوان تسهیلگر، شتابدهنده و راهبر اصلی این قضیه غیرقابل چشمپوشی است. البته سابقه حضور و فعالیت این صندوق در کشور به پیش از انقلاباسلامی باز میگردد، اما در آن مقطع حضور کمرنگ و با همراهی کمتر مردم را تجربه کرد. پس از انقلاب این صندوق توانست در کنار دستگاههای دولتی ابتدا زمینه را برای تغییر باورهای دینی در حوزه عدم فررزندآوری و سقط فراهم کند و پس از آن با قانونی شدن کاهش جمعیت و سلب خدمات عمومی از فرزندان سوم به بعد، آن هم در جامعهای که زنان به طور میانگین۶ فرزند را دارا بودند، بستر را برای سرعت بخشیدن به این کاهش تاریخی فراهم آورد.
اقدامات صندوق بینالمللی جمعیت به عنوان تسهیلگر، شتابدهنده و راهبر اصلی این قضیه در ایران غیرقابل چشمپوشی است.
نکته حائز اهمیت آن است هنگامی که از عبارت کنترل جمعیت استفاده میشود مقصود، هدایت دائمی روندهای جمعیتی است. اگر در مقطعی درست یا غلط نیاز به کاهش جمعیت در کشور احساس شد، حتماً این روند کاهشی حد توقفی را نیاز خواهد داشت، لذا این پرسش مطرح میشود که صندوق جمعیت به عنوان مشاور اصلی پروژه کاهش جمعیت در ایران، چگونه از این اصل بدیهی در مدیریت منابع جمعیتی چشمپوشی کرده است؟ همچنان این پرسش اصلی هم مطرح است اگر در همان دهه ۶۰، درصد رشد جمعیت در آینده مورد پیشبینی قرار میگرفت باز هم نیاز به اجرای برنامههای کاهش جمعیت آن هم در چنین ابعادی حس میشد؟
ایرانی ها خانواده پرجمعیت دوست دارند
وقتی ساختارها هم ضد خانواده شدند
مجموعه اقداماتی که در پروژه کنترل جمعیت در ایران اجرا شد، علاوه بر حرکت پر شتاب به سوی کاهش نرخ باروری، اتفاق مهم دیگری را هم رقم زد. این اقدامات در کنار تغییرات اساسی در سبکزندگی و ایدهآلهای جامعه سبب شد، عملاً جامعه توانایی خود را برای داشتن خانواده پرجمعیت و فرزند بیشتر از دست بدهد. از یک سو قوانین این امکان را سلب کرد، از سوی دیگر نهاد بهداشت و درمان در کشور کاملاً منطبق بر نظام کمفرزندی شکل گرفت. به طوری که هم در گفتمان غالب در میان اعضای این نهاد، هم در ادبیات هم در ارائه خدمات، در همه این شئون فرزند کمتر به عنوان مطلوب قرار گرفت و نهایتاً قرار گرفتن در مسیر توسعه اجتماعی و اقتصادی سبب تغییر ایدهآلها و سبکزندگی شد. برآیند این سه موضوع سبب شد ساختارهای موجود در کشور، کم فرزندی و دیر فرزنددار شدن را با قدرت بازتولید کند.
خانوادههایی که دیر شکل میگیرند، دیر صاحب فرزند میشوند، کم فرزند میآورند و زود به رفتار باروری خود پایان میدهند.
افزایش جمعیت در ایران تحت تأثیر دو عامل قرار دارد که وزن این دو عامل در طی سالهای آینده میتواند متفاوت باشد: نخست منابع جمعیتی، یعنی وجود زنان در سن باروری و دوم ساختارهایی که فرزندآوری را محدود یا تشویق میکنند. در حال حاضر با قرار داشتن در پنجره جمعیتی، عامل اول تبدیل به مسأله نشده است. هر چند در سالهای پیش رو به تدریج از حجم زنان در سن باروری هم کاسته خواهد شد و آن وقت افزایش جمعیت عملاً با چالش مواجه خواهد شد. اما آنچه در سالهای اخیر عدم موفقیت برنامههای جمعیتی را رقم زده وجود ساختارهایی است که تجرد، بیفرزندی و فاصله زیاد بین فرزندان را تقویت میکند. خانوادههایی که دیر شکل میگیرند، دیر صاحب فرزند میشوند، کم فرزند میآورند و زود به رفتار باروری خود پایان میدهند.
غرب و مسأله بحران نرخ باروری
در میان جوامع جهان، غربیها نخستین کشورهایی بودند که با مسأله سالمندی جمعیت رو به رو شدند. از این روز زودتر از سایر جوامع به سیاستهای تشویقی روی آوردند. همین امر سبب شده که برنامهها و تجارب کشورهای غربی الگوی سایر کشورها از جمله ایران قرار گیرد. مروری ساده بر آنچه غرب در بستههای حمایت از فرزندآوری ارائه کرده نشان از قوی بودن برنامههای تشویقی آنها دارد. اما این پرسش مطرح میشود که غربیها از هزینه سنگینی که در تشویقهای خود صرف کردند، چه اندازه جواب گرفته و موفق شدند؟ پاسخ به این سوال ازین جهت مهم است که آیا نوع مواجهه غرب با بحران سالمندی میتواند الگوی مناسبی برای سایر کشورها مثل ایران باشد که از نظر تعریف ارزشها و هنجارها بعضا در اختلاف ۱۸۰ درجهای با غرب قرار دارد؟
غربیها از هزینه سنگینی که در تشویقهای خود صرف کردند، چه اندازه جواب گرفته و موفق شدند؟
در بین کشورهای غربی اگر کشورهایی که توفیقی در افزایش جمعیت نداشتند را کنار بگذاریم، با برخی دیگر از کشورها نظیر سوئد و فرانسه مواجه هستیم که با شروع اجرای برنامههای تشویقی، باروریشان افزایش پیدا کرد. افزایشی که تقریبا به مدت ۱۰ سال تداوم داشت. اما تقریباً هر دو کشور پس از ۱۰ سال مجدداً با کاهش نرخ باروری مواجه شدند و این کاهش تا حدی ادامه داشت که باروری کشورشان از باروری سال نخستی که این سیاستها رو شروع به اجرا کردند نیز پایینتر آمد!
نمایی از شادیهای ایرانی در کنار خانواده
علت آن بود که این تشویقها تنها بر روی زمانبندی تولدها اثر گذاشته بودند نه تعداد تولدها. یعنی ایدهآلها تغییری نکرده بودند. اگر خانواده نهایتا ۲ فرزند میخواستند، فقط همان ۲ فرزند را آوردند اما در فواصل کوتاهتر (تا بتوانند از تشویقها استفاده کنند)، و هیچ خانوادهای تصمیمش از ۲ فرزند به سه فرزند تغییر نکرد. در حالی که این جوامع به دلیل قرار گرفتن در زیر سطح جانشینی نیاز داشتند علاوه بر زمانبندی، افراد تعداد فرزند را هم افزایش دهند.
تجربه غرب برای ایران
تجربه ناموفق غرب، که بعضاً به اشتباه تجربه موفق خوانده میشود، نشان میدهد هنگامی که جوامع طی سالهای طولانی در زیر سطح جانشینی قرار میگیرند، آنچه عدم افزایش باروریشان را تمدید میکند، وجود ساختارهایی است که امکان افزایش جمعیت را از جامعه سلب میکند. در مثال غرب میبینیم که بستههای تشویقی مناسب و سخاوتمندانهای به خانوادهها در صورت فرزندآوری اعطا میشد، اما همچنان داشتن منبع درآمد و استقلال مالی حضور زن در بازار کار را اجباری میکرد و این حضور اجازه داشتن بیش از یک فرزند و در بهترین حالت بیش از ۲ فرزند را نمیدهد.
نمیتوان در جامعه مرد موفق را مرد دارای مسکن و ماشین و مدرک دانست و زن موفق را زن دارای تحصیلات عالی و استقلال مالی معرفی کرد و همزمان از آنها خواست خانواده پر فرزند هم تشکیل دهند
استقلال مالی مثالی از ساختارهایی بود که کاهش جمعیت را بازتولید میکنند. در حال حاضر اگر به مسیر حیات یک شهروند در کشور نگاه کنیم، میبینیم که مهمترین سالهای باروری یک فرد اعم از مرد یا زن، در دانشگاه طی میشود. مردان به عنوان عامل اصلی تشکیل خانواده، مجبورند سالهای زیادی را صرف تحصیل و بعد دوره خدمت سربازی کنند و پس از آن تازه وارد بازار کار شوند. یا دختری که مجبور است مهمترین سالهای باروری خود را ناچاراً به خاطر سختگیری و غیرمنعطف بودن نظام آموزشی از ازدواج دور بماند یا فرزندآوری را به تعویق بیندازد.
این الگوی کلی حاکم بر کشور است. مقصود از این گزارهها حذف تحصیل یا سربازی نیست، بلکه باز طراحی این دو ساختار است به طوری که باعث تعارض نقشها نشود. نمیتوان در جامعه مرد موفق را مرد دارای مسکن و ماشین و مدرک دانست و زن موفق را زن دارای تحصیلات عالی و استقلال مالی معرفی کرد و همزمان از آنها خواست خانواده پر فرزند هم تشکیل دهند. همزمان جامعهای که میخواهد پس از سالها توقف در زیر سطح جانشینی اکنون به بالای این سطح بازگردد و این بازگشت را به صورت «با ثبات» و نه موقت میخواهد، نیاز مبرم و قطعی به اصلاح این ساختارها دارد.
مردم ایران فرزند دوست هستند
ایدهآلها در ایران
در حال حاضر در کشور ما بر اساس چند پژوهشی که در سطح کشور انجام شده، باروری ایدهآل، یعنی میانگین تعداد فرزندانی که افراد میخواهند (نه تعداد فرزندانی که در عمل میآورند) بین رقم ۲/۵ تا ۳ است که هر دو بالاتر از سطح جانشینی است. اما باروری واقعی حدودا رقم ۱/۶ تا ۱/۷ قرار دارد. این تفاوت بین ایدهآل و واقعیت یک پیام مهم دارد: «مردم فرزند میخواهند اما نمیتوانند این خواستن خود را محقق کنند!»
در بسیاری از کشورهای غربی هم باروری ایدهآل پایین است و هم باروری واقعی. به زبان ساده یعنی مردم نه فرزند میخواهند نه فرزند میآورند. اما در کشور ما اینطور نیست. در کشور ما خانواده همچنان پرنفوذترین نهاد اجتماعی محسوب میشود. مردم فرزندان بیشتری میخواهند اما در عمل کم فرزند میآورند. چیزی در این بین هست که اجازه تحقق این ایدهآل ها را نمیدهد و آن همان ساختارهایی هستند که کاهش جمعیت را بازتولید میکنند. ساختارهای ضدخانوادهای که باید به دوستدار خانواده تغییر جهت دهند.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: روز جهانی جمعیت محمد سلیمی فرزند می آورند استقلال مالی افزایش جمعیت سطح جانشینی کاهش جمعیت ایده آل ها تشویق ها کم فرزند ۲ فرزند سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۹۷۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیشترین نرخ بیکاری متعلق به کدام استان؛ روندها رو به کاهش به چه معناست؟
مرکز آمار در آخرین گزارش خود اقدام به انتشار نرخ بیکاری زمستان ۱۴۰۲ کرده است. شواهد آماری حاکی از آن است که در زمستان ۱۴۰۲ از مجموع ۲۶ میلیون و ۴۶۲ هزار و ۵۴۰ فرد ۱۵ ساله و بیشتری که تمایل به کار داشته و با این هدف به جستوجوی شغل پرداختهاند، ۲ میلیون و ۲۶۸ هزار و ۹۵۴ نفر بیکار ماندهاند.
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: بر این اساس نرخ بیکاری در زمستان سال گذشته به ۸.۶درصد رسیده است. این رقم در مقایسه با زمستان ۱۴۰۱ کاهش ۱.۱ واحد درصدی را تجربه کرده است. اما نکته مهمتر، روند رو به کاهش بیکاری «جوانان» است. البته تعریف «جوانان» در گزارش مرکز آمار، جمعیت ۱۵ تا ۲۴ سال جویای کار است.
مرکز آمار نسبت میان این دسته از جمعیت به کل جمعیت فعال را «جمعیت جوان» محسوب میکند. همانطور که در نمودار پیوست این گزارش دیده میشود نرخ بیکاری جوانان از سال ۹۵ تا سال گذشته روندی رو به کاهش داشته است، به طوری که از ۲۸.۱درصد در زمستان ۱۳۹۵ به ۲۲.۵درصد در زمستان ۱۴۰۲ رسیده است. البته برخی تحلیلگران بازار کار، افت نرخ بیکاری جوانان را به دلیل بیشتر شدن جمعیت غیرفعال در بازار کار عنوان میکنند، ضمن اینکه در نمودار پیوست نیز مشخص است که نرخ بیکاری جوانان در زمستان سال گذشته دوباره رو به افزایش گذاشته، اما باید توجه داشت که بازار کار در ایران عمدتا یک «بازار فصلی» محسوب میشود و برای مقایسه بهتر، عموما آمارهای بیکاری با آمار فصل مشابه مقایسه میشود. فصلی بودن بازار کار به این معناست که شاخصهای آن تحتتاثیر تغییرات فصلی قرار میگیرد، زیرا رونق و افول بسیاری از مشاغل وابسته به فصلهای سال است. به طور مثال در فصل تابستان که رونق برداشت محصولات کشاورزی و باغداری است، معمولا نرخ بیکاری در بخش کشاورزی کاهش پیدا میکند. از آن سو در فصل زمستان که عمده فعالیتهای بخش خدمات با رکود مواجه شود، نرخ بیکاری نیز در این بخش بالاتر میرود، بنابراین ابتدا باید پذیرفت که اشتغال در ایران یک موضوع «فصلی» است و بعد از آن به بررسی تحولات آن پرداخت. اما فارغ از اینکه در زمستان سال گذشته، نرخ بیکاری جوانان ۱۴ تا ۲۴ ساله رو به افزایش گذاشته، اما بررسی روند سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۲ نشان میدهد که نرخ بیکاری جوانان در این مدت از ۲۸.۱درصد به ۲۲.۵درصد رسیده و طی یک بازه ۷ ساله، ۵.۶ واحد درصد افت کرده است. بنابراین میتوان گفت بیکاری این قشر در سالهای اخیر کاهش یافته است.
روندها رو به کاهش است
افت نرخ بیکاری در جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال را از طرفی میتوان به علت نیاز بازار کار به نیروی جوان و حرکت مشاغل به سمت فضای نو و تناسب بیشتر آنها با مهارتهای بهروزتر دانست. از طرف دیگر اما این موضوع را نیز باید درنظر گرفت که کاهش نرخ بیکاری لزوما به معنای اشتغال بیشتر نیست، زیرا نرخ بیکاری به معنای تعداد جمعیت بیکار در جمعیت فعال در بازار کار است و منظور از جمعیت فعال در بازار کار افرادی است که شاغل یا در جستوجوی شغل هستند، بنابراین میتوان گفت فردی که از شمار بیکاران خارج شده یا شاغل شده یا به طور کلی از بازار کار خارج شده است.
خروج از بازار کار در سن جوانی نیز دلایل متفاوتی میتواند داشته باشد؛ تمایل به مهاجرت، دستمزدهای پایین و شرایط کاری نامناسب و علاقه به ادامه تحصیل را میتوان از دلایل این امر ذکر کرد.
تکرقمی شدن نرخ بیکاری در ۲۱ استان
نرخ بیکاری یکی از شاخصهای مهم بازار کار است که نشان میدهد از مجموع افراد ۱۵ ساله و بیشتری که تمایل به کار کردن داشته و در این راستا اقدام به جستوجوی شغلی کردهاند، چه تعداد موفق به یافتن کار نشده و ناکام ماندهاند. در زمستان ۱۴۰۲، نرخ بیکاری در ۱۵ استان کشور بیشتر از میانگین کل کشور بوده است.
استان «کرمانشاه» با ثبت نرخ بیکاری ۱۷.۴درصدی، بیشترین سطح این رقم را در بازه زمانی بررسی شده داشته است. این رقم نشان میدهد که در استان کرمانشاه از هر ۱۰ فرد جویای کار تقریبا دو نفر موفق به پیدا کردن یک کار شدهاند. در این فهرست پس از کرمانشاه، استانهای «کردستان»، «اردبیل»، «لرستان»، «خوزستان»، «سیستان و بلوچستان»، «گلستان»، «خراسان شمالی»، «هرمزگان» و «کرمان» با نرخ بیکاری بیشتر از ۱۰درصد قرار گرفتهاند. در باقی استانهای کشور این رقم کمتر از ۱۰درصد گزارش شده است. «خراسان جنوبی» با کسب نرخ بیکاری ۵درصدی و «قزوین» با قرارگیری بر پله ۴.۷درصدی کمترین نرخ بیکاری را در آخرین فصل از سال گذشته تجربه کردهاند.
نرخ بیکاری ۲۰ استان پایین آمد
مقایسه تغییرات نرخ بیکاری ۳۱ استان کشور در زمستان سال گذشته با زمستان سال ۱۴۰۱ حاکی از همسو شدن روند تغییرات نرخ بیکاری در ۲۰ استان کشور با تغییر نرخ بیکاری کل کشور است. به بیان دقیقتر در زمستان سال گذشته نرخ بیکاری ۲۰ استان کشور در مقایسه با زمستان ۱۴۰۱ کمتر شده است. همچنین این نرخ در استان اصفهان بدون تغییر مانده است. استان خراسان شمالی با ثبت افزایش
۳ واحد درصدی بیشترین افزایش و استان کردستان با سقوط ۶.۲ واحد درصدی بیشترین کاهش را نسبت به دیگر استانها به ثبت رساندهاند.
نرخ بیکاری ۱۴۰۲ در نقطه ۸.۱درصد ایستاد
البته برای تجزیه و تحلیل بهتر از وضعیت بازار کار در سال ۱۴۰۲ باید منتظر گزارشهای مفصل مرکز آمار بود، اما به نظر میرسد که در سال گذشته، بازار کار نسبت به سالهای پیشین خود روند مناسبتری را طی کرده است. وبسایت اکوایران از شاخصهای عمده بازار کار در این سال برآورد کرده که نرخ مشارکت به ۴۱.۳درصد رسیده است. به بیان دیگر ۴۱.۳درصد از جمعیت بالای ۱۵ سال کشور در تلاش برای یافتن شغل هستند که یا به نتیجه رسیده و شاغل شدهاند یا اینکه هنوز شغل مدنظر خود را پیدا نکرده و بیکارند. ازسوی دیگر ۵۸.۷درصد از جمعیت بالای ۱۵ سال کشور از یافتن شغل ناامید شدهاند و در جمعیت غیرفعال قرار گرفتهاند. جمعیت فعال از افرادی تشکیل شده که به دنبال کار هستند، حال ممکن است در این جمعیت برخی شاغل و برخی بیکار باشند. درنتیجه میتوان گفت جمعیت فعال از دو دسته جمعیت شاغل و بیکار تشکیل شده است. نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال، نرخ بیکاری را ساخته و نسبت جمعیت شاغل به جمعیت فعال نرخ اشتغال در کشور را میسازد.